آرمیتا /ARMITA

ساخت وبلاگ
سلام آرمیتا جونم عشق مامان الان که وبلاگت رو بعد از مدتها باز کردم سه شنبه ۲۰ شهریور ساعته ۱۱:۲۰ دقیقه هست هر دفعه میایم اینجا و قول میدیم زود به زود برات بنویسیم و به دلایل مختلف نمیشه آرمیتا جونم تو انقدر بزرگ شدی که با حرفها و حرکاتت ما رو متعجب میکنی و واقعا لذت میبریم عزیزم تو این تابستون خیلی کاره خاصی نکردیم جز اینگه یکم تو حیاط با دوستات بازی کردی و گاهی پارک و مهمونی و برای اولین بار هم سینما رفتیم با آیناز و مامانش و البته خیلی هم استقبال نکردی عزیزم تا الان که ۳ سال و هشت ماهته به دلیل شرایطی شاید اونطوری که باید بعضی مواقع رفتار نکردم اما سعیم اینه که تو زندگیت بهترینها برات رقم بخوره و فقط وظیفه دارم راه خوب و عالی و رو جلوی پات بزارم و تو خودت باید عاقلانه قدم برداری و بزرگتر که شی حتما باهات صحبت میکنم در مورد اشتباهایی که تو زندگی انجام دادم و تو هرگز انجام ندی یه مادر  به هیچ وجه راضی نیست دلبندش تجربه هاش رو امتحان کنه آرمیتا جونم دختر نازم همیشه برای خودت و دلت و البته عاقلانه زندگی کن تصمیم بگیر و راحت رو انتخاب کن وابستگی و دلبستگیهای الکی آدم رو از زندگی عقب میندارزه من  تنها فکرم ونگرانیم آینده توس و امیدوارم بتونم برای همه چالشها، برنامه ها و موفقیتهات کنارت باشم  آرمیتا از الان تو فکر تولدت هستی و کلی مهمون تو فکرت هست که دعوت کنی امیدواریم طوری بشه که بتونم یه تولد بزرگتر نه فقط خانوادگی مثل هر سال، برات بگیرم و مطمئن باش تو فکرشیم آرمیتا /ARMITA...
ما را در سایت آرمیتا /ARMITA دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : armita-gallehdario بازدید : 168 تاريخ : شنبه 30 بهمن 1400 ساعت: 17:28

امروز 31 شهریور ماه هزار وچهارصد , جشن شکوفه ها بود . وتو امروز آرمیتای عزیز در مدرسه ثنا جشن آغاز سال تحصیلی شرکت کردی .عزیزم تو دیگه بزرگ شدی و با پشتکار و دقت و تلاشی که انجام می دی می دنم ... در آینده خطی تاثیرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی  خواهی داشت ...آموزش و یادگیری یکی از مهمترین و ضروریترین بخش در زندگی ست و تو این رو بخوبی می دانی ....دیشب می گفتی که صبح زود نمی تونی بیدار بشی اما صبح اول وقت ساعت 7 بیدار شدی تا برای جشن ساعت 9 صبح آماده بشی ...شوق و اشتیاقی بسیار در چشم هایت بود .... مامان مو هایت را بافت و لباس فرم مدرسه را پوشاند ... و تو در دل احساس عجیبی داشتی ...بله آرمیتا جان بزرگ شدی و زمان فرارسیده تا از محیط خانه بیرون بیایی و پا در اجتماعی بزاری....متاسفانه در طی دوسال گذاشته به دلیل پاندمی ویروس کرونا خیلی اذیت شدی و ما از ترس بیماری نمی توانستیم تورو پارکو مراکز بازی ببریم که البته بسیاری از مراکز بازی تعطیل بودن و الان که دارم برات می نویسم همچنان تعطیل هستند.....شروع تحصیل تو با کلاس های آنلاین از خونه ست و انشالله چند ماه بعد بعد از واکسیناسیون همگانی احتمالا بتونی به مدرسه بری و ادامه تحصیل رو حضوری در کنار همکلاسی هات داشته باشی....راستی مامان فائزه هم خیلی شوق واشتیاق تو این چندروزه که لوازم و کتاب های مدرسه تو گرفیتیم این شوق و اشتیاق رو می شد از نگاه هاش و عجله در جلد کردن کتابها متوجه شد .... شاید هم یاد دوران تحصیل کلاس اولی خودش افتاده بود......امروز وقتی روپوش مدرسه روپوشیدی و مغنه تو زدی احساس عجیبی داشتم.... احسای همراه با شوق و استرس و حس و حال عجیبی بود ... دخترم بزرگ شده و وارد مرحله جدیدی از زندگیش شده آغاز راهی طولانی و بسیار ج آرمیتا /ARMITA...
ما را در سایت آرمیتا /ARMITA دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : armita-gallehdario بازدید : 125 تاريخ : شنبه 30 بهمن 1400 ساعت: 17:28

سلام آرمیتا جونم عشق مامان الان که وبلاگت رو بعد از مدتها باز کردم سه شنبه ۲۰ شهریور ساعته ۱۱:۲۰ دقیقه هست هر دفعه میایم اینجا و قول میدیم زود به زود برات بنویسیم و به دلایل مختلف نمیشه آرمیتا جونم تو انقدر بزرگ شدی که با حرفها و حرکاتت ما رو متعجب میکنی و واقعا لذت میبریم عزیزم تو این تابستون خیلی کاره خاصی نکردیم جز اینگه یکم تو حیاط با دوستات بازی کردی و گاهی پارک و مهمونی و برای اولین بار هم سینما رفتیم با آیناز و مامانش و البته خیلی هم استقبال نکردی عزیزم تا الان که ۳ سال و هشت ماهته به دلیل شرایطی شاید اونطوری که باید بعضی مواقع رفتار نکردم اما سعیم اینه که تو زندگیت بهترینها برات رقم بخوره و فقط وظیفه دارم راه خوب و عالی و رو جلوی پات بزارم و تو خودت باید عاقلانه قدم برداری و بزرگتر که شی حتما باهات صحبت میکنم در مورد اشتباهایی که تو زندگی انجام دادم و تو هرگز انجام ندی یه مادر  به هیچ وجه راضی نیست دلبندش تجربه هاش رو امتحان کنه آرمیتا جونم دختر نازم همیشه برای خودت و دلت و البته عاقلانه زندگی کن تصمیم بگیر و راحت رو انتخاب کن وابستگی و دلبستگیهای الکی آدم رو از زندگی عقب میندارزه من  تنها فکرم ونگرانیم آینده توس و امیدوارم بتونم برای همه چالشها، برنامه ها و موفقیتهات کنارت باشم  آرمیتا از الان تو فکر تولدت هستی و کلی مهمون تو فکرت هست که دعوت کنی امیدواریم طوری بشه که بتونم یه تولد بزرگتر نه فقط خانوادگی مثل هر سال، برات بگیرم و مطمئن باش تو فکرشیم آرمیتا /ARMITA...
ما را در سایت آرمیتا /ARMITA دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : armita-gallehdario بازدید : 163 تاريخ : دوشنبه 11 بهمن 1400 ساعت: 15:25